داداشه من
امروز ۱۲ اسفند ۹۴ دو ماهه که پرهام گلی به دنیا اومده
پرهام گلی این روزا میخنده اغو بغو میکنه،پارسا هم خیلی دوستش داره نسبت بهش احساس مالکیت میکنه میگه داداشه منه پرهان گلی
البته رشک و حسد هم داره
میگه من پرهانم و دلش مخواد از شیشه داداشش بخوره،گاهی هم کارای عجیب میکنه میگه می خوام بپرم روش البته این وقتیه که اطرافیان زیاد به پرهام توجه کنن
روزای خوب داریم ،روزای سخت داریم ،روزای بد هم داریم
اما خوب زندگی به همین سختی ها ،بدی ها و خوبی هاش شیرینه
از پارسا گلی بگم که چقده شیرین و بلا هست
پارسا دوس داره دایم بدو بدو کنه داد بزنه بخنده هیچی نخوره به همه چیزای خطر ناک هم دست بزنه
عاشق دریله ،میگه دریل بیارین من سوراخ کنم
مامان ازم بپرس داری چی کار می کنی؟
دارم دریل میکنم
دارم چکش میزنم
دارم ماشینمو تعمیر میکنم
پارسا بیا بایسا کارم تموم شه الان میام
کلا این روزا همه اش کارای بزرگتر هارو دوس داره تقلید کنه،آشپزی کنه،بانک بره،وسایل خونه تعمیر کنه و
....
یک سری آهنگ و کتاب هستن که خیلی دوس داره همه اش هم همونارو گوش میده و مخونه
آهنگ جاده یکطرفه که خودش میگه بتر از پاشایی رو مخونه وسطاش هم میگه دس دس
به غوغای ستارگان اصفهانی هم می گه امشب در شب
خوشحال و شاد و خندانم هم دوس داره
یه مدت هر شب کتاب آدم کوچولویه گرسنه رو براش می خوندیم خودش می گفت گٌسنه بخون
بعدش شد خاله سوسکه و ....
وقتی واسه یه چیزی بهش اصرار میکنیم میگه کچلم کردیا
مامان بگو چقده بلایی
دیگه میگه
سلام ابال شما ،خوبی سلامتی،سلامت سلامت
پرهان گلی برامون بخند
مامان داداشی داره گریه میکنه و میدوه به طرف اتاق داداشی
بیبینم چی کار داری می کنی و فوری میره چهار پایه میاره تا قدش برسه
با این چهار پایه مارو کشته باهاش به همه جا سر میزنه