پایان هفت ماهگی
هشتمین ماه تولد پارسا هم به پایان رسید
این روزا پارسا گاگاله میکنه و به همه جا سر میزنه
دستشو میگیره به مبل و بلند میشه میاسته البته خیلی باید مواظبش باشیم چون هنوز تازه کاره
توی تختش هم بلند میشه میاسته
اطرافشو تشک و پتو میاندازیم که اگه افتاد دردش نگیره
میبریمش جلوی آینه کلی با خودش میخنده,به آینه دست میزنه,آخر سر هم به آینه دهن میزنه کلی هم از این کار خودش لذت میبره
باز کردن درها براش خیلی جالبه , در رو باز میکنه سرک میکشه ببینه پشت در چه خبره
چهارمین دندونشم خودشو نشون داده
پارسا کلی با خودش حرف میزنه و صداهای مختلف در میاره
میگیم بووو کلی مخنده
اوه غریبی هم میکنه
وقتی مشغول یه کاری هستیم خیلی با دقت مارو نگاه میکنه
بعد هم با سرعت خودشو میرسونه تا به اون چیی که توی دستمون بوده دست بزنه
عاشق بیرون رفتنه فرقی نمی کنه با چی فقط بره بیرون
امروز صدای بسته شدن در همسایه و صدای خانم همسایه رو شنیده کلی غر غر گریه کرده که منم برم بیرون
این عکسها هم یادگاری از سفر کوتاه یک روزه ما سه تا (بابا و مامان و پارسا) در تاریخ 92/12/5 به شهر استهبان هستن
سفر خوبی بود