۱۶ ماهگی گل پسرم
۲۲ آبان ۱۳۹۳
نیمه دوم ۱۵ ماهگی و نیمه اول ۱۶ ماهگی به مریضی گذشت نشد بیام از گل پسرم که مثل طوطی شده بنویسم
مثل طوطی کارها و حرفهامونو تکرار میکنه با همه نماز میخونه،گوشیه تلفن رو بر میداره مثل باباش میگه «بله»
خیلی تلاش میکنه تا خودش غذا بخوره موقع غذا خوردن کلی ریخت و پاش می کنه اگه دوتا قاشق نباشه کارمون نمیشه چون قاشقو از من میگیره که خودش بخوره
شعر تاب تاب عباسی خیلی دوس داره میره تویه نَنیش میشینه با آهنگ میگه «تاب تاب» یعنی تابم بده و بخون برام
خودکار یا مداد دست میگیره می گه «تش تش گدو» همون چشم چشم دو ابرو... منظورشه همزمان خط خطی هم میکنه
دیروز یه شعر جدید میخوند گل گل کُلم گل که همون «گل گل گل اومد کدوم گل... »رو می گفت
این روزا خوابش میگیره میره پتوشو میاره میگه لالا،وقتی هم میریم بخوابه لالا رو با آهنگ می خونه یعنی که برام لا لایی بخون
خالی کردن کابینتایی که درشو میتونه باز کنه،بازی با جارو برقی،خالی و پر کردن سبد اسباب بازی ،خالی کردن جا کفشی،دنبال بازی ،قایم موشک جز بازیهای هر روزشه
دست زدنو که یاد گرفته بود تویه ده روز اول محرم هم سینه زدن رو یاد گرفته
با صدای اذان و قران همراهی میکنه میگه ماااااااااااااااااااااا....(با آهنگ)
خیلی که خوشحال و هیجان زده که باشه دور خودش می چرخه دستشو به حالت بشکن زدن میگیره بشکن میزنه
میره پشت بالش قایم میشه میگه نیش ما میگیم پارسا جونم کجایی میاد بیرون با هیجان میگه ایناش
او یادم نره برای پارسا سه چرخه خریدیم
عاشق بازی های هیجان انگیزه
بازی با شن وماسه سنگ ریزه هم خیلی دوس داره